شرح حال

حال دل،افکار و درونیاتم

تبلیغات تبلیغات

سی و یک خسته

امروز خیلی خسته کننده بود،حیف که یکی از بچه ها آف کرد و رفت وگرنه خودم میرفتم خونه. وقتی که اومدم بخش یکی از مریضا که همیشه ی خدا مریض من بود،مرده بود!جالبیش اینه که من هیچوقت باهاش مشکلی نداشتم،یعنی اصلا منو اذیت نمیکرد و همیشه سطح اکسیژن خونش بالا بود. دوستم پ میگفت تا تو میری افت میکنه و بدحال میشه! مگه اینکه این بدبخت به من وابسته بوده باشه😂 یه مریض قدیمی دیگه ام داشتیم که اونم با رضایت شخصی مادرش برده بودتش خونه تا اونجا بمیره.
شرح حال ، ۱۴۰۲-۱۲-۱۹ ، متفرقه
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها